Friday, May 26, 2006

Find ...


Within you I lose myself ...
Without you I find myself
Wanting to be lost again.

-Author Unknown

Saturday, May 20, 2006

Tonight ...



امشب، فهمیدم که خواسته هایم را هیچ حد و مرزی نیست.
امشب، فهمیدم که توانایی هایم را نیز نهایتی نیست.
امشب، فهمیدم که می توانم اگر بخواهم.
امشب، فهمیدم که قدرت در خواستن، توانستن و نکردن است.
امشب، فهمیدم که من محور زمینم و همه چیز از آن من.
امشب، فهمیدم که شیرینی در کار نیست، در نحوه ی عمل بدان است.
امشب، فهمیدم که کمال دورتر از آن است که گمش کنم.
امشب، فهمیدم، و
امشب، فهمیدم که تنها نیستم، حتی در گناه. و
امشب، فهمیدم که خدا بسیار دوستم می دارد که گناهانم، اشتباهاتم و هر آنچه که نباید باشد، با تذکر تمام می شوند. نه با هیچ. نه با تنبیه.

می تواند بهتر از این باشد؟ :)

Tuesday, May 16, 2006

Tender Hands ...


I am only a voice in a city of noise,
Can you hear me this time,
I see the storm grow,
There's a light in the desert tonight;

And I need tender hands,
Give me tender hands,
Will you lay them on my shoulders,
Oh give me
Tender hands to take me
All the way to paradise.

- Chris de Burgh, Tender Hands

Thursday, May 11, 2006

You ...


گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود ، چون تو بیایی

منبعش را نمی دونم :)

Saturday, May 6, 2006

LinD ...

Image

من از نهايت شب حرف مي زنم
 Ù…Ù† از نهايت تاريكي
 Ùˆ از نهايت شب حرف مي زنم
 
 Ø§Ú¯Ø± به خانه من آمدي ØŒ براي من اي مهربان چراغ بيار
 Ùˆ يك دريچه كه از آن
 Ø¨Ù‡ ازدحام كوچه خوشبخت بنگرم
 
فروغ فرخ زاد

Wednesday, May 3, 2006

Vanity ...


What kind of power is this?