Saturday, September 21, 2013

Move ...


In chess, it's called Zugzwang ...
when the only viable move...
... is not to move.

- Mr. Nobody, The Movie

Sunday, September 1, 2013

Sometimes I think ...


گاه می اندیشم
چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم
همین مرا بس که کوچه ای داشته باشم
و باران
و انسانهایی در زندگیم باشند که زلال تر از باران باشند

گاه می اندیشم
می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دستهای تو توانایی آن را دارد که مرا زندگانی بخشد

گاه می اندیشم
خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید
آن زمان که خبر مرگ مرا از کسی می شنوی
روی تو را کاشکی می دیدم
شانه بالا زدنت را
ــ بی قید ــ
و تکان دادن دستت که
ــ مهم نیست زیاد ــ
و تکان دادن سر را که عجیب
عاقبت مُرد؟
ــ افسوس ــ
کاشکی می دیدم

حمید مصدق، شاملو

Tuesday, August 6, 2013

Bleak loneliness ...


And now she was leaving.
The light of her loveliness would be gone.
And he would be left with an emptiness,
To return to his bleak, lonely existence.

- Charlie Chaplin, The Gold Rush

Sunday, July 21, 2013

Mug me ...


Mug me or marry me. I'm too tired for anything else.
- Sleepers. The Movie

Saturday, July 13, 2013

Knowing ...



من چنان عاشق رویت که ز خود بی‌خبرم
تو چنان فتنه خویشی که ز ما بی‌خبری

Saturday, June 22, 2013

Blaze ...


The best blaze brightest in adversity

Tuesday, May 21, 2013

World ...


شرابی تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش
که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش