
از اÛÙâØ¬Ø§ Ø±Ø§Ù ØªÙØ³ÛÙ Ù ÛâØ´Ø¯.
کدا٠ÛÚ© Ø¨Ù Ù ÙØµØ¯ Ù ÛâØ±Ø³ÛØ¯Ø
Ø¨Û ÙÛÚ Ø±Ø§ÙÙ٠ا. Ø¨Û ÙÛÚ ÙÙØ´ÙâØ§Û.تÙÙØ§ با ÛÚ© کتاب راÙÙÙ Ø§Û ÙØ¯ÛÙ Û.
اÙÙÛ Ú©ØªØ§Ø¨ را برداشت. âÙØ± ÚÙ ÙØ³Øª اÛÙ ØªÙØ³Øª.â ÙØ´Ø³Øª Ù Ø¨Ù Ø®ÙØ§Ùد٠٠شغÙ٠شد.
دÙÙ Û Ø¨Ù Ø¹ÙØ¨ Ùگا٠کرد. âØ´Ø§ÛØ¯ دÛگر رÙگذرا٠را٠را Ø¨Ø´ÙØ§Ø³Ùد.â Ø¨Ù Ú©ÙØ§Ø± Ø¬Ø§Ø¯Ù Ø±ÙØª Ù Ø¨Ù Ø±Ø§Ù Ø®ÛØ±Ù شد.
سÙÙ Û Ú©ÙÙÙâØ¨Ø§Ø±Ø´ پرتر از بÙÛÙ Ø¨Ù ÙØ¸Ø± Ù ÛâØ±Ø³ÛØ¯. âÙÛÚâگا٠اÛÙØ¬Ø§ ÙØ¨ÙدÙâØ§Ù Ø§Ù Ø§ ÚÙ Ø¢Ø´ÙØ§ Ø¨Ù ÙØ¸Ø± Ù ÛâØ±Ø³Ø¯.â Ø¨Û ØªÙØ¬Ù ب٠دÛگرا٠راÙÛ Ø±Ø§ Ø¨Ø±Ú¯Ø²ÛØ¯ Ù Ø±ÙØª.
ÚÙØ§Ø±Ù Û Ø¯Ø± Ù¾Û Ø³ÙÙ Û Ø±ÙØ§Ù شد. âØØªÙ ا را٠را Ù ÛâØ´ÙØ§Ø³Ø¯.â
Ø¢Ø®Ø±Û Ø±Ø§ÙÛ Ø±Ø§ Ú¯Ø±ÙØª Ù Ø±ÙØª. Ú¯ÙÛØ§ Ø¨Ø§Ø±ÙØ§ اÛÙ Ù Ø³ÛØ± را Ù¾ÛÙ ÙØ¯Ù Ø¨ÙØ¯. âØØ±Ú©Øª Ø²ÙØ¯Ú¯Û است. ØØªÛ اگر را٠را ÙÙ ÛâØ´ÙØ§Ø³Û تÙÙÙ Ù Ú©Ù.â
اÙÙÛ Ø±Ø§Ù ÛØ§Ùت ا٠ا Ø¯ÛØ±. Ù¾Ø§Û Ø¯Ø± Ù Ø³ÛØ± گذاشت. ÙÙÛ Ù Ø±Ú¯ از Ø±Ø§Ù Ø±Ø³ÛØ¯ Ù Ù Ø¬Ø§ÙØ´ ÙØ¯Ø§Ø¯.
دÙÙ Û ÙØ´Ø³Øª Ù ÙØ±Ú¯Ø² بÙÙØ¯ ÙØ´Ø¯. Ú¯ÙÛÛ ÙØ±Ú¯Ø² راÙÙ٠ا را ÙØ¯Ûد.
سÙÙ Û Ø¨Ù Ø´ÙØ± ÙÙØ±ÙâØ§Û Ø±Ø³ÛØ¯ Ù Ø¢ÙØ¬Ø§ Ù ÙÛ٠شد. âپس آخرÛÙ Ù Ø³ÛØ± Ø¨Ù Ø´ÙØ± Ø·ÙØ§ÛÛ Ù ÛâØ±Ø³ÛØ¯. ØÛ٠ک٠دÛگر ز٠اÙÛ ÙÙ Ø§ÙØ¯Ù است.â -
ÚÙØ§Ø±Ù Û ØªÙØ´ÙâØ§Ø´ در بÛÙ Ø±Ø§Ù Ø¨Ù Ù¾Ø§ÛØ§Ù Ø±Ø³ÛØ¯ ٠تسÙÛ٠٠رگ شد.
Ù¾ÙØ¬Ù Û Ø¨Ù Ø¬ÙÙÙ Ø±Ø³ÛØ¯ ٠از آ٠گذشت. در آتش ØºÙØ·ÙâÙØ± شد ٠از Ø±Ø§Ù Ø±ÙØ§ شد. âÚÙ Ø´ÙØ± Ø²ÛØ¨Ø§Ø¦Ûست Ø´ÙØ± Ø·ÙØ§ÛÛ.â
فرق سومی با پنجمی چی بود؟ مگه نه اینکه هر کدوم یه راهو تصادفی انتخاب کردن؟
ReplyDelete«سومی به شهر نقرهای رسید و آنجا مقیم شد. ”پس آخرین مسیر به شهر طلایی میرسید.»
آخرین" مسیر وجود نداشت،مگر اینکه مسیر دیگری هم به شهر مسی باشد.
"چه شهر زیبائیست شهر طلایی."
و چه گرمایی دارد، بعضی ها را به خاکستر تبدیل می کند اما بعضی دیگر را گداخته و ملتهب میکند
سومي راه را تصادفي انتخاب نكرد. كوله بارش پرتر بود.
ReplyDelete”هيچگاه اينجا نبودهام. ولي چه آشنا به نظر ميرسد“
پشت سر سومي وجود يك پير به چشم ميآيد.
در هيچ جاي متن گفته نشد كه تنها دو راه وجود داشت.
جهنم شهر طلايي نبود. بلكه در راه آن بود.
”پنجمی به جهنم رسید و از آن گذشت“
کوله بار سومی فقط اونجا به دردش خورد که در برابر دومی که کوله باری نداشت مقایسه شد و عامل موفقیتش یا شکست دومی معرفی شد
ReplyDeleteآَشنا به نظر رسیدن مسیر برای سومی به خاطر تجربه است؟
اگر کوله بارش کافی نبود چی می شد؟
شهر طلایی جهنم نیست، اما گرمایش قابل انکار نیست
"پنجمی به جهنم رسید و از آن گذشت"
همیشه ممکن نیست
وقتي متني كوتاه نوشته ميشه تمامي كلمات آن مهم محسوب ميشوند.
ReplyDeleteنفر سوم در انتهاي سفر خودش ميگه: ”پس آخرين مسير به شهر طلايي ميرفت“
اين نشون ميده كه اولا چند مسير بوده نه يكي. اگر به عدد 2 معتقد باشيم قبول ميكنيم كه فقط دو راه هست. ولي درجات غير قابل انكارند. براي همين شهر طلايي و نقرهاي و يا به قول شما مسي داريم.
دوم نشون ميده كه از بين اين راهها همه را ميشناخته. از كجا؟ جواب در توضيح قبليم.
از نتيجه دوم نتيجه سوم حاصل ميشه. كسي بيجهت بار سنگين حمل نميكنه. مگر اينكه بدونه به همه انچه كه حمل ميكنه احتياج خواهد داشت.
و در مورد جهنم هم توضيحي نميدم. چون به نگاهتون بستگي داره.
از توضیحاتتون ممنون
ReplyDelete