Thursday, December 29, 2005

Third Time ...


عشق هیچگاه انسانی را از دنبال کردن افسانه شخصیش باز نمی‌دارد
اگر چنین شود به خاطر آنست که عشق تو عشق راستینی نبوده است

هر چیزی که یکبار رخ دهد ممکن است دیگر هرگز رخ ندهد
اما چیزی که دوبار رخ داد قطعا بار سوم نیز رخ می‌دهد

کیمیاگر، پائولو کوئلیو

17 comments:

  1. هنر درک صحیح افسانه شخصی است
    چون آن نیز به نوبه خود نوعی عشق است(چیزی که از کودکی آرزوی آن را داری)پس ممکن است افسانه شخصی ات افسانه راستینی نباشد

    ReplyDelete
  2. age in "Paulo coelho " va "chris de burgh" nabudan mardom chi blog mineveshtan ? :D

    ReplyDelete
  3. labod az "Mahvash" mineveshtan!

    ReplyDelete
  4. avalan deletam bekhad... :D
    2voman omran bezaram az man sher benevisi...
    mage shahre herte ke har ki az rah peidash beshe man ejaze bedam sheraye mano cope bezane... (sheram copy right daran.. nasalamati man ITam ha...:D)
    be man migan FOROOTAN... ;)

    ReplyDelete
  5. hamin FOROOTANit mano koshte!

    hala har vaght paulo va cded va ... mordan, agar eltemas kardi miam pishe shoma! ;)

    ReplyDelete
  6. "hamin FOROOTANit mano koshte!'
    :D ;)
    "agar eltemas kardi miam pishe shoma"
    na baba...! kheili ham delet bekhad, man ke midunam hamin alan dari tu delet migi
    ey kaaaaaaaaaash................ :D ;) ;)

    ReplyDelete
  7. معنای راستین عشق در گلها نهفته است.کسی که سعی کند صاحب گلی شود پژمردن زیبایی اش را هم می بیند ,اما اگر به همین بسنده کند که گلی را در دشتی بنگرد , همواره با او می ماند

    ReplyDelete
  8. "گلی را در دشتی بنگرد , همواره با او می ماند"
    اگر گلچینهای دیگر بودند چی؟

    ReplyDelete
  9. "اگر گلچینهای دیگر بودند چی؟"
    vaghean be nokteye zarifi eshare kardi.
    I'm waiting for miss.Behnou to answer.

    "dari tu delet migi ey kaaaaaaaaaash................ "
    ey kaaaaaaaaaaaaaaaaash ......

    ReplyDelete
  10. "ey kaaaaaaaaaaaaaaaaash ......"
    ey kash chi? :D
    man bezaram az sheraye man estefade koni? age eltemas koni shayad bezaram.. ;D
    be man migan FOROOTAN... ;)

    ReplyDelete
  11. ey kaash tooye 360 mishod faghat be ye nafar az friend-haa ejazeye comment zadan nadad!

    man hanooz tooye kafe FOROOTANie shoma hastam! 8)

    ReplyDelete
  12. To BehnousH:
    Avalan bazi golha hastand ke tooie golestan nistan va residan be oon gola mohemme(GOD)
    Dovoman:ensanha zatan be saheb shodane gola alaghe mandand,va ye dasht por az gol arzesh ziadi nadare.(bara inke manzooramo beresoonam eshare mikonam be dastan shazde koochoolo,onjaee ke roobahe dare mafhoome ram kardano mige: http://www.shamlou.org/thelittleprince/text/thelittleprince.html#21)

    ReplyDelete
  13. Mr.MBZ:
    اول به خاطر اینکه شما را منتظر گذاشتم منو ببخشید

    و اما
    "اگر گلچین های دیگر بودند چه؟"
    فکر کنم خود نویسنده هم به این موضوع فکر نکرده بود اما من از طرف خودم نظرم رو می نویسم:

    باید بگویم آن زمان است که یک تراژدی نقش می بندد و عشق با عبور از این تراژدی ها ناب تر و پاکتر می شود.چیزی را برای خود خواستن عشق نیست , چیزی را برای خودش خواستن عشق ورزیدن است.با چیدن گلی آن را برای خود برمی داریم و آن زمان پایان ماجراست.با وجود غارتگران دیگر
    ممکن است دیگر گلی نباشد اما آنچه باقی مانده عشق تطهیر شده گل است که مانند داغی بر دل دلدار باقی می ماند و ارزش آن گاهی فراتر از خود گل خواهد بود.در واقع با داغی بر دل با عبور از یک وابستگی زمینی به سرچشمه جوشان آسمانی عشق خواهد رسید

    ReplyDelete
  14. Mr.Mohammad:

    .زیبا بود اما باید بگویم جوهره عشق سوختن و ساختن است و وصال مسلخ آن
    اشتباهی که شما مرتکب آن شده اید اختلاط دوستی و عشق است
    "شهريار کوچولو گفت: پیِ دوست می‌گردم"
    :با این تعبیر است که مفاهیمی مانند آنچه در این متن ذکر شده معنا پیدا می کند
    ." تو تا زنده‌ای نسبت به چيزی که اهلی کرده‌ای مسئولی"
    اما می توان به گلی که هنوز اهلی نشده هم عشق ورزید هرچند که نمی تواند یک دوست تلقی شود
    عشق به گلی که هنوز اهلی نشده مسئولیتی ایجاد نمی کند و همان طور که گفتم سوختن و ساختن با آن گاهی شیرین تر از هر چیزی است اما کسانی که گل را از شاخه جدا می کنند شاید مفهوم حلاوت حقیقی را اصلا درک نکنند

    ReplyDelete
  15. To BehnousH:
    اولا به نظر من چون گل و آدم از یک سنخ نیستند تشبیه کاملی برای عشق نباشد،مثل عشق انسان به خدا که با عشق زمینی از زمین تا آسمان متفاوت است
    اما قرار نیست برای رام کردن "گل" آن را "چید"،بلکه قرار است گلی باشد برای انسان متفاوت با بقیه گلها؛نمی توان به یک گلستان عشق ورزید
    در ضمن،
    "اما می توان به گلی که هنوز اهلی نشده هم عشق ورزید هرچند که نمی تواند یک دوست تلقی شود":
    درست است ،اما هدف نهایی یا به قول شما مسلخ عشق رام کردن است و وقتی به گلی عشق ورزیدی آن وقت است که باید آن را رام کنی.
    اگر هم بخواهی به ساختن و سوختن بسنده کنی میشود داستان بلور فروش کیمیاگر که به سفر حج نمیرفت؛می شود نزیستن افسانه شخصی!!!!!!

    ReplyDelete
  16. " آن وقت است که باید آن را رام کنی
    "

    هیچ بایدی وجود ندارد,این عین خود خواهی است,هدف نهایی این نیست

    ReplyDelete
  17. "هیچ بایدی وجود ندارد,این عین خود خواهی است,هدف نهایی این نیست":
    چه خود خواهی ای؟
    مگر رام کردن 1 طرفه است؟

    ReplyDelete