Thursday, December 28, 2006

Spirit ...


I've seen the sunrise in a thousand ways,
I've seen the wonder of a summer storm,
I've seen a mountain that touched the sky,
And soon the spirit is coming to take me home;

I was an eagle, but I cannot fly,
And now the spirit has come to take me home.

- Chris de Burgh, Spirit

Monday, December 18, 2006

Yin ... Yang


Everything can be described as both Yin and Yang.

1. Yin and Yang do not exclude each other.
2. Yin and Yang are interdependent.
3. Yin and Yang can be further subdivided into Yin and Yang.
4. Yin and Yang consume and support each other.
5. Yin and Yang can transform into one another.
6. Part of Yin is in Yang and part of Yang is in Yin.

- Wikipedia

Stupid ...


Love me or hate me, its still an obsession.
Love me or hate me, that is the question.
If you love me then Thank you!
If you hate me then fuck you!

- Lady Sovereign, Love Me Or Hate Me

Sunday, November 26, 2006

Simple ...



دلم گرفته ...
به همین سادگی ...

Sunday, November 19, 2006

Book ...



می گفت: "هر کاری که تو را از پیشرفت باز دارد «بد» است". اما نگفت که پسرفت چیست؟


در تمام زندگی به نحوی عمل می کنی که در مقابل هیچ کس سر خم ننمایی. اما گاهی یک اشتباه سر تو را در مقابل کسی فرو می آورد که در مقابل همگان سر خم دارد


استاد! این کتاب کی تمام می شود؟

:(


Tuesday, November 7, 2006

White ...


I love it aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaall White.
White and Dirty ...

Tuesday, October 24, 2006

Fractal 2 ...


اسب آبي هيچ‌گاه به «دو» نمي‌رسد، ولي تا بي‌نهايت به آن نزديك مي‌شود.
اين مسير ِ بي‌پايان،‌ با حلقه‌هايي بي‌شمار.
حركت، يا چرخش يا پرش. گفتار، كردار، ...
حركات محدود است و مسافت بي‌حد.

- به رنگ فراكتال، صفحه دوم

Sunday, October 22, 2006

Fractal ...


دگر بار به انتهاي ماه مي‌رسيم و بزودي فراموش خواهيم كرد كه ماهي بوده، كما اينكه بارها فراموش كرده‌ايم.
در حلقه‌اي قرار مي‌گيريم و زندگي از نو آغاز مي‌شود، حركت در دايره‌اي كه ما را به هيچ كجا رهنمون نمي‌سازد، ... جز مرگ.
نگاهي بدين ‌سان تلخ بر زندگي سايه مي‌افكند، ولي باز فراموش مي‌شود و ما را در دايره‌اي ديگر به دور خود مي‌چرخاند.
از دايره‌اي به دايره‌اي و از حلقه‌اي به حلقه‌ي دگر، و تنها در تكاپو براي گذر.
حركتي موزون كه هيچ‌گاه خاتمه نمي‌يابد ... تا ... ابد.
چه شيرين و دوست داشتني‌ست اين رنگ.

- به رنگ فراكتال،‌ صفحه اول

Thursday, October 19, 2006

I should ...


Oh, there is a place where the wild men go,
When it's late at night and on the radio,
They're telling everybody, stay at home,
It's no time for you to be alone,
It is a place on the edge of town,
Just shining in a hell-fire light, (they're waiting,)
And if you're there, keep going on,
They're waiting deep inside, I'm telling you,

Don't look back, don't look back,
I beg you don't look back,
Women in the red and black,
Don't look back, they're going to steal your heart away,

I should have known better, don't look back,
I should have known better, don't look back,
I should have known better, don't look back,
I should have known better, don't look back,
I should have known better.

- Chris de Burgh, Don't Look back

Saturday, October 14, 2006

First Light ...


نفس خود را از پستى گرامى بدار، هر چند تو را بدانچه خواهى رساند، چه آنچه را از خود بر سر اين كار مى‏نهى هرگز به تو برنگردد

- نامه 31 نهج البلاغه

Saturday, October 7, 2006

True Love ...


True love does not come by finding the perfect person, but by learning to see an imperfect person perfectly.

- Jason Jordan

Sunday, September 24, 2006

New Day ...


I see a light in the sky
Oh, it's almost blinding me
I can't believe
I've been touched by an angel with love

A new day has ... come

- Celine Dion, A New Day Has Come

Wednesday, September 20, 2006

Eyes Wide Shut ...


With Eyes Wide Shut

Friday, September 8, 2006

Fight ...


First you have to give up, first you have to KNOW... not fear... KNOW... that someday you're gonna die.
Its not until you lose everything that you are free to do anything.

- Tyler Durden, Fight Club

Saturday, September 2, 2006

Perfect ...


كشته باد انسان كه تا اين حد كفر و عناد مي ورزد – عبس 17

---------------------
چون در دريا به شما خوف و خطري رسد،‌ در آن حال به جز خدا همه را فراموش مي كنيد. آنگاه كه خدا شما را از خطر نجات داد باز از خدا روي مي گردانيد. انسان بسيار كفر كيش و ناسپاس است. – الاسرا 67

ما بر آسمان ها و زمين و كوه هاي عالم عرض امانت كرديم، همه از تحمل آن امتناع ورزيده و انديشه كردند،‌ تا انسان پذيرفت، و انسان بسيار ستمكار و نادان بود. – احزاب 72

انسان با همان شوق و رغبتي كه خير و منفعت خود را مي جويد، با ناداني، شر و زيان خود را مي طلبد. انسان بسيار بي صبر و شتابكار است. – الاسرا 11


ما هر گاه به انسان نعمتي عطا كرديم رو بگردانيد و دوري جست،‌و هرگاه شر و بلايي به او روي آورد بكلي مايوس و نااميد شد. – الاسرا 83

اگر شما داراي گنجهاي رحمت خدا شويد،‌ باز از ترس فقر انفاق نحواهيد كرد، كه انسان بسيار ممسك و بخيل است. – الاسرا 100

انسان مي خواهد آنچه از وعده بهشت و دوزخ خدا فرموده،‌ همه را تكذيب كند و هر چه از عمر او در پيش است همه را به هواي نفس خود گذراند. – القيامه 15

---------------------
انسان مخلوقي طبعا سخت حريص و بي صبر است. – المعراج 19

انسان نديد كه ما او را از نطفه خلق كرديم،‌ كه دشمن آشكار ما گرديد؟ - يس 77

انسان نسبت به پروردگارش كافر نعمت و ناسپاس است. – العاديات 6

انسان در خلقت و طبيعت بسيار شتاب كار است. – انبيا 37

انسان سخت كفر كيش و ستمگر است. – ابراهيم 34

انسان بسيار ناسپاس و كافر انديش است. – حج 66

انسان همه در خسارت و زيان است. – العصر 2

انسان بسيار نا سپاس و كفرش آشكار است. – الزخرف 15

---------------------
انسان بيش از هرچيز با سخن به جدال و خصومت بر خيزد. – كهف 54

انسان مغرور در بدو خلفت خويش بنگرد، كه از چه آفريده شده است. – الطارق 5

---------------------
انسان را به حقيقت در رنج و مشقت آفريديم. – البلد 4

انسان ضعيف خلق شده است. – النسا 28

---------------------
انسان خود بر نيك و بد خويش آگاه است. – القيامه 14

انسان را در مقام احسن تقويم بيافريديم – التين 4

Sunday, August 20, 2006

Checkmate ...



شطرنج بازي مي كنيم
در سكوت بازي
ميچينم حرفهايي را كه بايد بگويم
تو مات مي شوي
و من در ماتم جمله اول فرو رفته ام

 

 

 Ø§Ø² بلاگ یک دوست

Sunday, August 13, 2006

One by One ...


One by one my leaves fall.
One by one my tales are told.


- Enya, One by One

Monday, August 7, 2006

Silence ...


Hello darkness, my old friend
I've come to talk with you again

- Heir Apparent, The Sound Of Silence

Father ...



Wednesday, July 26, 2006

Lust ...


Well Brother John lay tossing and turning
In his bed in the heat of the night.
He heard his name and he went to the window
Where she was in the pale moonlight.
Oh the sins of the flesh are too much to deny!
He was lost to her body forever!
And the Devil laughed and the angels cried
For the soul of Brother John.
    
Hallelujah! Temptation is here!
It's not a dream anymore.
Hallelujah! It's finally here...
I've been waiting, I'm waiting, I'm waiting...!

- Chris de Burgh, Brother John

Saturday, July 15, 2006

Friday, July 14, 2006

Fight ...


We have lots of thing to do!
The goal is so near, but too far!
Let's start the fight!

Thursday, July 13, 2006

With You ...


Move so fast, but it feels so cold
And I am all alone,
Don't let me die, I'm losing my mind,
Baby, just give me a sign.

And now that you're gone,
I just wanna be with you.
And I can't go on, I wanna be with you.
Wanna be with you..

- Just Wanna Be With You, Enrique Iglesias

Wednesday, July 12, 2006

Lips ...


When I was 18, I saw the greatest man ever, my master. He taught me lots of things. The most amazing lesson was about 'lips'. "One of the most important parts of your body is your lips. … .And remember, the second best thing to do with them is to smile", He said. But he never told me what the first one is. Anyway, it took me a few years to find it out. Now, I'm telling you, smile even is not the second best thing; it's on the third place. …

- Kate Johnson, Project Lips, the introduction.

Monday, July 10, 2006

Hero ...


I need a hero
I'm holding out for a hero 'til the end of the night
...
I need a hero
I'm holding out for a hero 'til the morning light

- Holding Out For A Hero, Shrek 2 Soundtrack

Saturday, July 8, 2006

Green ...


Long, long ago, there was a man and a woman who fell in love.
But that kind of love was taboo in the old times ...
It was a forbidden love.
The two promised they would be born again to reunite ...
and be happily married forever.

But they didn't know ...
That they can not change their fate ...

- Green Green

Friday, July 7, 2006

Kite ...


Throw your dream into space
like a kite,
and you do not know what it will bring back,
a new life,
a new friend,
a new love,
a new country.

- Anais Nin

Wednesday, July 5, 2006

By My Side ...


Whatever it takes ... I have to fight,
To build a better world ... and make it right,
And when I am alone ... it's late at night,
I reach out and you're right here by my side

- By my side, Chris de Burgh

Tuesday, June 27, 2006

Hospital ...


روی اولین صندلی خالی که پیدا میکنم میشینم، به خاطر یه تست کوچیک منا تا کجا که نکشیدن! صندلی کناریم هم خالیه. روی صندلی بعدی خانوم نه چندان مسنی نشسته که اصلا هم نگران به نظر نمی رسه. موبایلی که به گردنش آویزون کرده اندازه یه دی وی دی بزرگیشه. چی میشه گفت؟ دارندگی و برازندگی! نگاهی به قسمت پرستارها می کنم. اگه یه لحظه فراموش کنی که اینجا کجاست، میتونی مطمئن باشی که توی یه اکس پارتی رات دادن! یه کم که دقت میکنی خیلی ساده میتونی ببینی که هیچ کس هیچ کاری نمیکنه و همه کارا فقط به یه دکتر و یه پرستار ختم میشه، بقیه هم مشغول کار خودشونن. توی اتاق پانسمان پسری روی تخت خوابیده که احتمالا تصادف کرده و پیشونیش شکافته. بالای سرش هم دوتا دکتر یا شاید هم پرستار جوان ایستادن و دارن سعی میکنن پیشونیش را بخیه بزنن. حالت هر دوتاشون کاملا گویاست که چقدر حواسشون به کارشونه! بعدها دکتر ما در دفتر خاطراتش چه خواهد نوشت؟ "با او برای اولین بار در اورژانش آشنا شدم، بالای سر مریضی که هر دو دقیقه از درد از حال می رفت، و من هم این فرصت های طلایی را غنیمت می شمردم ..." پرستار جدیدی وارد میشه، کفشای پاشنه بلند، ناخن های لاک زده، آرایش غلیظ. باز هم همون توهم. من و پارتی؟ تخت جدیدی با سر و صدا وارد سالن میشه، روش یه دختر خوابیده که به نظر نمیرسه خیلی درد داشه باشه، پشت سرش هم یه زن و یه پسر وارد میشن. زن نگران به نظر میرسه. میاد و کنار من روی صندلی خالی میشینه. بالاخره انتظار زن مبایل دار به سر اومد.
"خدا بد نده. چی شده؟"
"چند وقت بود دخترم شکمش درد می گرفت، این بار که رفتیم دکتر گفت یه غده تو شکمشه"
"عادت ماهیانه هاش منظمن؟"
"آره، عالی"
"خوب چیز مهمی نیست، خیلی پیش میاد!"
"خدا کنه. این دکتر آشنای ما که توی همین بیمارستانه هم همین را می گفت، میشناسینش؟ دکتر فلانی"
"نه، کدوم بخشه؟"
"بخش اعصاب! خیلی دکتر معروفیه"
"منم یه آشنا توی ..."
...
بازم همون حرفای زنانه، حرفای احمقانه زنانه. یکی نیست به من بگه حالا تو چرا گوش میکنی! باز هم سرم را می چرخونم. روی یک تخت پسر کوچولویی درد میکشه و مادرش، کنارش، بیشتر از اون. روی یه تخت دیگه ... . جایی که برای جون آدما ارزشی قائل نیستن، برای چی می خوان ارزش قائل بشن؟ از جام پا میشم. دیگه داره حالم به هم می خوره. بذار حالا که میتونم برم بیرون، زود برم، و دعا کنم که هیچ وقت مجبور نشم که برگردم. هیچ کس مجبور نشه
 ...

- از بلاگ نیما شکیبا
 

Tuesday, June 13, 2006

Traveling ...


نفرین به سفر که هر چه کرد او کرد

Friday, May 26, 2006

Find ...


Within you I lose myself ...
Without you I find myself
Wanting to be lost again.

-Author Unknown

Saturday, May 20, 2006

Tonight ...



امشب، فهمیدم که خواسته هایم را هیچ حد و مرزی نیست.
امشب، فهمیدم که توانایی هایم را نیز نهایتی نیست.
امشب، فهمیدم که می توانم اگر بخواهم.
امشب، فهمیدم که قدرت در خواستن، توانستن و نکردن است.
امشب، فهمیدم که من محور زمینم و همه چیز از آن من.
امشب، فهمیدم که شیرینی در کار نیست، در نحوه ی عمل بدان است.
امشب، فهمیدم که کمال دورتر از آن است که گمش کنم.
امشب، فهمیدم، و
امشب، فهمیدم که تنها نیستم، حتی در گناه. و
امشب، فهمیدم که خدا بسیار دوستم می دارد که گناهانم، اشتباهاتم و هر آنچه که نباید باشد، با تذکر تمام می شوند. نه با هیچ. نه با تنبیه.

می تواند بهتر از این باشد؟ :)

Tuesday, May 16, 2006

Tender Hands ...


I am only a voice in a city of noise,
Can you hear me this time,
I see the storm grow,
There's a light in the desert tonight;

And I need tender hands,
Give me tender hands,
Will you lay them on my shoulders,
Oh give me
Tender hands to take me
All the way to paradise.

- Chris de Burgh, Tender Hands

Thursday, May 11, 2006

You ...


گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود ، چون تو بیایی

منبعش را نمی دونم :)

Saturday, May 6, 2006

LinD ...

Image

من از نهايت شب حرف مي زنم
 Ù…Ù† از نهايت تاريكي
 Ùˆ از نهايت شب حرف مي زنم
 
 Ø§Ú¯Ø± به خانه من آمدي ØŒ براي من اي مهربان چراغ بيار
 Ùˆ يك دريچه كه از آن
 Ø¨Ù‡ ازدحام كوچه خوشبخت بنگرم
 
فروغ فرخ زاد

Wednesday, May 3, 2006

Vanity ...


What kind of power is this?

Saturday, April 29, 2006

Fall ...


This game I'm in don't take no prisoners,
Just casualties,
I know that everything is gonna change,
Even the friends I knew before may go,
But this dream is the life I've been searching for.

Burnt all my bridges now I've run out of places,
And there's nowhere left for me to turn,
Been caught in comprimising situations,

Now I know,
I made mistakes,
...

- Craig David feat. Sting, Rise And Fall

Sunday, April 23, 2006

Shadow ...


Where there is much light, the shadow is deep
- Goethe

I don't need a friend who changes when I change and who nods when I nod; my shadow does that much better.
- Plutarch

We are shaped by our thoughts; we become what we think. When the mind is pure, joy follows like a shadow that never leaves.
-  Buddha

Wednesday, April 19, 2006

Memories ...


Forever searching, never right,
I am lost, in oceans of night. Forever.
hoping I can find memories.
those memories I left behind.

Even though I leave,
will I go on believing
that this time is real
am I lost in this feeling?

like a child passing through,
never knowing the reason.

I am home - I know the way.
I am home - feeling oh, so far away.

- Enya, Evening Fall

Monday, April 17, 2006

‍Papillon


تباهی عمر٫بدترین کاری که یک انسان می‌تواند انجام دهد



تو باز خواهی گشت پاپیون٫ تو باز خواهی گشت

 


نقش یک پروانه روی سینه‌ام خالیست






از بلاگ یک غریبه


Friday, April 14, 2006

Dance in Fire ...


khoshhalam ke baraye kasi etefaghi nayoftade. :)

Super ...


linux login: mohammad
Password:
Last login: Sat Apr 15 11:19:28 from console
Have a lot of fun ...
You have 1 new mail in your mail box.

~> mail
From ayp:
Salam, farda 80% emtehane narm nist,
akhe ...
^C

~> schedule tomorrow view
1. mian terme narm-afzar
2. tamrinhaye data-base
3. namehaye robocup
...
^C

~> schedule tomorrow clear_all
... done

~> schedule TODO view
1. DIP book
2. AIMA book
3. CLRS book
4. DSP book
5. HK manual
6. BD manual
...
^C

~> lets forget them all
bash: lets: command not found

~> connect up
... bad connection
... change your connection

~> waste_time
1. chat
2. web
3. reading
4. programming
5. blog
...
^C

~> connect her
... she is not online right now
... please try again later

~> connect Y!
... connected
... no one is online, do you want to stay? (y/n) n
... disconnected

~> vi newmail
delam barat tang shode,
midooni ke mitooni hamishe dooste man bemooni,
rastesh ... doost daram ke doostam bemooni,
vali ... nakhah, lotfan nakhah.
:x

~> sendmail newmail her
... all the ports to her have been blocked by you.
... failed

~> forget her
... impossible
: but I have done this before.
... so, ... at least for now

~> damn me
... yes, this is what you really should say

~> put history in my blog
... you know that she will not read it,
... becasue she don't know anything about your blog
... do you want to continue? (y/n) y
... another anime? (y/n) y
... done

~> shutdown -h now
... sending TERM signal
...

Tuesday, April 11, 2006

End ...


I don’t want to be the one
The battles always choose
‘Cause inside I realize
That I’m the one confused

I don’t know why I instigate
And say what I don’t mean

Though it's easy to pretend
I know you're not a fool.
I should have known better than to cheat a friend
And waste a chance that I've been given.

It's just a thought, only a thought

I haven't really ever found a place that I call home
I never stick around quite long enough to make it
I apologize that once again I'm not in love
But it's not as if I mind
that your heart ain't exactly breaking

So I'm never gonna dance again
the way I danced with you.
Time can never mend
The careless whispers of a good friend.

I don’t know how I got this way
I know it’s not alright
So I’m
Breaking the habit
TONIGHT

I arrived when you were weak
I'll make you weaker, weaker still

To the heart and mind ignorance is kind.
There's no comfort in the truth
Pain is all you'll find.
I'm never gonna dance again
Guilty feet have got no rhythm

While my heart is a shield
And I won't let it down
While I am so afraid to fail
So I won't even try
Well how can I say I'm alive

I've become so numb
I can't feel you there

If my life is for rent
And I don't learn to buy
Well I deserve nothing more than I get
Cos nothing I have is truly mine

I've always thought
that I would love to live by the sea
To travel the world alone
And live my life more simply
I have no idea what's happened to that dream
Cos there's really nothing left here to stop me

Clutching my cure
I tightly lock the door
I try to catch my breath again
I hurt much more
Than anytime before
I had NO options left again

I’ll paint it on the walls
‘Cause I’m the one at fault
I’ll never fight again
And this is how it ends

THIS IS HOW IT ENDS.

- Linkin Park, Breaking the Habit,
- Dido, Life for Rent,
- George Michael, Careless Whisper,
- Dido, Don't Leave Home
- Linkin Park, Numb

Note: This is the most meaning less post in all of this damned blog.

Sunday, March 19, 2006

Eydi!


حساب این پست از همه این بلاگ جداست،

فقط به عنوان یک عیدی بهش نگاه کنین!

عید همه مبارک!

 

تقدیم به همه بلاگ نویسان!

----------------------------

به سبک
Fattah:

با توجه به سفر اخیر فلانی به نجف آباد این سوال برام پیش اومد که آخه چه جوری این جوری میشه؟ از تمامی افراد بیکاری که این بلاگ را میخونن میخوام که به این سوال جواب بدن.

12/7/86

 

(7 تا کامنت! که یکی در میون مال خودشه!)

 

----------------------------

به سبک
Behnou

امروز وقتی پای تلویزیون نشسته بودم، به کشفیات جدیدی نائل شدم. کی گفته انسان تکامل یافته میمون هاست؟ هر کی گفته احتمالا با میمون ها نسبت نزدیکی داشته! ... در کمال افتخار باید بگم که این میمون است که تکامل یافته انسان است! وقتی این همه "انسان" سر کلاس میشینن و تلاش می کنند و بعد از ده سال به "میمون" تبدیل میشن و به یه سری "انسان" دیگه درس میدن، پس لابد "میمون" تکامل یافته "انسان" است دیگه !

 

(اینجا هم یه رای گیری قرار داده میشه که بعد از صد روز فقط یک رای مثبت توش قرار میگیره! 3 تا هم کامنت داره!)

 

----------------------------

به سبک
H.V.

پریروز توی اینترنت یه سایت خیلی باحال پیدا کردم Ú©Ù‡  بین صفحه های اینترنت جستجو میکرد! خیلی جالب بود. اینم آدرسش
www.google.com
 Ø§Ú¯Ù‡ از این سایت استفاده کنین خیلی کارتون سریعتر از وقتی Ú©Ù‡ دستی دنبال یه چیزی میگردین راه میفته.

اگه اینا می دونستین که هیچ وگرنه حالا بدونین!

 

(1 کامنت)

 

----------------------------

به سبک
Hamid

یکی از این بروبچز تازگیا یه بلاگ گذاشته که عمرا کسی ببینه و توی دلش بهش بد و بیراه نگه. من نمی دونم چرا این یاهو یه کمیته انضباطی تشکیل نمیده تا با این جور افراد برخورد کنه! احتمالا چون نمی دونن همچنین کاری میشه کرد، شاید هم وقتش را ندارن. ولی من فکر کنم باید دانشکاه اصفهان را به عنوان یک الگو در این زمینه بهشون معرفی کنیم!

 

(10 کامنت)

 

----------------------------

به سبک
Maryam GH

سلام،

امروزم قورباغه بی قورباغه!

من نمی دونم چرا هر وقت دارم از سر کوچمون رد میشم حتما یه اتفاقی برام میافته! نمیدونم چرا! شاید ... (چشمک) امروزم وقتی داشتیم با بچه ها سر کوچمون زیر درخت گیلاس آلاسکا گاز میزدیم! یهو شست پام رفت تو چشه بغلی!!! بیچاره شست پام! (گریه) (گریه) (گریه) ولی بعد از اینکه رسیدم خونه یادم اومدم که اونم چشش اوف شده بود! (گریه) (گریه) (گریه)

آخه یکی نیست بگه اصلا اینا را برای چی اینجا مینویسی؟؟؟

پس حالا یکم مبهم حرف میزنم!

تو خجالت نمیکشی منا مسخره میکنی؟

به خدا میکشمتا! ببین م ب ز! این قدر منا ضایع نکن!

 

(8 کامنت! اگه من کامنت بگذارم 27 تا!)

 

----------------------------

به سبک
Nariman

آهنگ download

مشکی رنگه عشقه!

رنگ چشای مهربونت!

...

...

...

 

(3تا کامنت! 4تاش مال حمید!)

 

----------------------------

به سبک
Lark

چرا دل منا شکستو رفتی؟

آخه من که دلم برات کبابه!

این عشق که از سر کوچه نبود

پس چرا منا تنها گذاشتی ؟

ببخشید که این شعر

نه وزن داره نه قافیه!

ولی واسه فراق که عالیه!

 

(0 کامنت)

 

----------------------------

به سبک
Mahvash

هر متن قشنگ یا جالبی را که در صد سال اخیر خوندین را بدون رعایت کپی رایت و ذکر منبع، میتونین کپی / پیست کنین اینجا

(3 کامنت)

 

----------------------------

به سبک
aisa

ا ...

 

(32تا کامنت!)



----------------------------

به سبک
MHSH

از امروز دیگه ...

 

(2تا کامنت)


 

----------------------------

به سبک
MBZ

باز هم گم شده ام،

در تلاطم امواج خروشان گم شده ام،

پس چرا من پیدا نمیشوم؟

من که این همه بلاگ نوشتم.

مرا بیش از این تحمل گشنگی نباید.

 

(حتما یه عکس
 anime
هم بذارین بالاش!)

(یا 37تا کامنت! یا 0 تا!)

 

----------------------------

اگر کسی جا افتاده، فقط یه پیغام بفرسته!

اگر کسی میخواد که جا بیفته، بازم فقط یه پیغام بفرسته!

 

بازم عیدتون مبارک

Thursday, March 9, 2006

Too Far ...


مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم

کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد

شراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی

دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد



حافظ

Wednesday, March 1, 2006

My ...


گر بود عمر به میخانه رسم بار دگر                  به جز از خدمت رندان نکنم کار دگر
خرم آن روز Ú©Ù‡ با دیده گریان بروم                          تا زنم آب در میکده یک بار دگر
معرفت نیست در این قوم خدا را سببی              تا برم گوهر خود را به خریدار دگر
یار اگر رفت Ùˆ حق صحبت دیرین نشناخت           حاش لله Ú©Ù‡ روم من ز Ù¾ÛŒ یار دگر
گر مساعد شودم دایره چرخ کبود                 هم به دست آورمش باز به پرگار دگر
عافیت می‌طلبد خاطرم ار بگذارند                   غمزه شوخش Ùˆ آن طره‌ی طرار دگر
راز سربسته ما بین Ú©Ù‡ به دستان گفتند         هر زمان با دف Ùˆ Ù†ÛŒ بر سر بازار دگر
هر دم از درد بنالم Ú©Ù‡ فلک هر ساعت                   کندم قصد دل ریش به آزار دگر
بازگویم نه در این واقعه حافظ تنهاست         غرقه گشتند در این بادیه بسیار دگر


دیوان حافظ، غزل 252

Saturday, February 25, 2006

Something About Mary ...


Well, his friends say,
Look, life's no fairy tale
...
But they don't know a thing about love

Well, his friends would say he's dreaming
And living in the past

But they've never fallen in love
So his friends need not be asked

His friends would say, be reasonable,
His friends would say, let go

But there's somethin' about Mary
That they don't know

Mary...
There's just somethin' about Mary

- "Something about Mary", The Movie.

Tuesday, February 21, 2006

Night ...


I'm living in the forest of my dream
I know the night is not as it would seem
I must believe in something
So I'll make myself believe it
That this night will never go

You take my self, you take my self control

- Laura Branigan, Self Control

Monday, February 20, 2006

Burn ...


Walking through life unnoticed
Knowing that no one cares
Too consumed in their masquerade
No one sees her there
And still she sings ...


Til everything burns
While everyone screams
Burning their lies
Burning my dreams
All of this hate
And all of this pain
I'll burn it all down
As my anger reigns


- Anastacia feat. Ben Moody, Everything Burns

Wednesday, February 15, 2006

Tired eyes ...


I'm sorry for my weary life
I know I'm not perfect, but I can smile
And I hope that you can see this heart behind my tired eyes


If you tell me that I can't, I will, I will, I'll try all night
And if I say I'm coming home, I'll probably be out all night
I know I can be afraid but I'm alive
And I hope that you trust this heart behind my tired eyes


- Dido, I'm no angel